دانلود آهنگ فهام و یحیی به نام تهمتن

تازه فهمیدم باید دنبالِ چی بگردم
چی باید اینجا بفهمم که قراره یاد بدم به بچم
تلف عمر و وقت و لحظه ام
همش فحش و قهر و کَل کَل
همه ی حرفای صداها که توو مغزتن چرندن

معطلِ پرم پَر ، دل دیوونه بدتر از عقل
هنوز تووی گوشمه صدای شکنجش ستمگر
هنوز قطع و وصلم ، تک تیر یا بعضا مسلسل
هزار نکته از مو باریکتره ولی تاسه کلش قلندر
نبرد رویین تن تهم تن ، میبینی که من برنده ام
برگشتم با صدای آذرخش نعل رخش از جهنم
نه غمگین اَ ترس ترفیع حقم ، تنها و بدونِ همدم
منتظرم تا که بیرون بره ازم نفسِ حبسم
خستم کرد فاصله ی حرف از عمل کرد
سر در نمیارم از درد و نمیره درد از سرم
هر چند فقط قبضش قلم ، اومد تووی درس اسلحه ام
قلبم شد از رحم همدم حتی اگه دشمن زد کلَک
پهلوون لشگر منم ، بتو شکستن منم
صنما روح تبر تووی دستم بوده دستم منم
اون که حتی امنه قسم خورده خصمم هم منم
من که عقلو همراهِ سرم اَ تنم کندم منم
من نه منم بی رنگ و پرچم ، هم کمر خم تا تاجِ سلطنت
بی عقلم با دآشش قهقهم ، عشق دلایل حماقتن
چند هزار ساله آدمم ، شریک نه ولی شراکت هست
همیشه هم بوده خاطمم ، هوشیارم تووی خوابم هم
تازه فهمیدم چیه سلیقه ام
مهار تر میشه هر چی میشه دیوه قوی تر
اینه وضعیت ، پارس میکنه میشه سریع رد
نصف جوابم سوالم حلم حقیقت

تازه فهمیدم باید دنبالِ چی بگردم
چی باید اینجا بفهمم که قراره یاد بدم به بچم
تلف عمر و وقت و لحظه ام
همش فحش و قهر و کَل کَل
همه ی حرفای صداها که توو مغزتن چرندن
تازه فهمیدم چی دارم میگم
تازه فهمیدم چیه حقیقت
تازه فهمیدم چی دارم میگم
چی دارم میگم ، چی دارم میگم

تازه فهمیدم چیه حقیقت
کمینِ دیوم ، داشت اسیرم میکرد
فرق میکرد با سیرت ، صورتو نبین دیدم
خوبه عملی میشن ، حرفا اگه شکو نکنن پرت
سر نفع توو دستم خون نچکید پنبه ام
میزنم سر در ، باید جمع میکردن دیوارو هر روز تووی قفس
لب تشنه بود لَه لَه
من اشتیاقِ آبم واسه عطش
قسم به قلم
من از خودم من از زالم ، زاده ی زمانم
من از خاکم ، توو سرم دیوه
توو قلبم آدم ، آماده ام بگو پاشن
گرزو توو کاست میذاره خدا من فقط یادم میندازن
زخمام نکنم باور
دروغه پادزهر علاجِ قبل واقعه ام
پَ واقعا برام فرق ندارن
یکی یکی باز جمع میشن همه توو راهن
طرفی با حق ، عوضی پاک کرد
جملمو واست ، هنوز معلومه برائت
تازه فهمیدم چی بوده واسم
نوش دارو ها تووی پارک خرج میشن
مغزا طعمه ی مارن
پَ باید کاوه باشم ، توو دستم درفش کاویانم
ایرانم ، مرزا میخوان باز شن
به ما وصل ، دریا تا دریا کثافت
وسطش لاشه ام مگه دروغ بگم برات ضمانت
طلا سیاه حرفام صدا قطع

تازه فهمیدم باید دنبالِ چی بگردم
چی باید اینجا بفهمم که قراره یاد بدم به بچم
تلف عمر و وقت و لحظه ام
همش فحش و قهر و کَل کَل
همه ی حرفای صداها که توو مغزتن چرندن
تازه فهمیدم چی دارم میگم
تازه فهمیدم چیه حقیقت
تازه فهمیدم چی دارم میگم
چی دارم میگم ، چی دارم میگم